کد مطلب:120970 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:364

بخش سوم : محتوای عمیق (علمی و عرفانی) و جامعیت نهج البلاغه
یكی از امتیازات فوق العاده ((نهج البلاغه)) مساله جامعیت و تنوع عجیب و محتوای ژرف آن است و هر خواننده آگاهی در همان لحظات نخستین كه با آن آشنا می شود نمی تواند باور كند كه چگونه یك انسان بتواند این همه گفتار نغز و سخنان شیرین و حساب شده و دقیق در موضوعات كاملا مختلف بلكه متضاد را گردآوری كند و مسلما این كار از غیر شخصیتی همچون امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام كه قلبش گنجینه اسرار الهی و روحش اقیانوس عظیم علم و دانش است، ساخته نیست همان كسی كه می فرماید:



علمنی رسول الله صلی الله علیه و آله الف باب من العلم و تشعب لی من كل باب الف باب .



رسول خدا صلی الله علیه و آله هزار باب علم به من آموخت كه از هر یك از آن درها برایم هزار در دیگر گشوده می شود. - كنز العمال، جلد 6، ص 392 و 405. ی

در این بخش نیز به گواهی چند نفر از دانشمندان اشاره می كنیم:

1 - سید رضی قدس سره گردآورنده نهج البلاغه گاهی در لابه لای این كتاب شریف اشارات كوتاه و پر معنائی را در عظمت محتوای نهج البلاغه آورده است كه بسیار قابل دقت و ملاحظه می باشد از آن جمله است:

پس از ذكر خطبه (21):



... فان الغایه امامكم و ان وراه كم الساعه تحدوكم تخففوا تلحقوا فانما ینظر باولكم آخركم ...



((رستاخیز در جلو شما است، و مرگ همچنان شما را می راند، سبكبار شوید، تا به قافله برسید و بدانید شما در انتظار بازماندگان نگهداشته شده اید)) - می گوید: این سخن اگر بعد از كلام خدا و كلام رسول الله صلی الله علیه و آله با هر سخن دیگری سنجیده شود از آن برتری خواهد داشت، و بر آن پیشی خواهد گرفت. - نهج البلاغه، خطبه 21، ص 42، چاپ دارالثقلین - قم ی

2 - شارح معروف نهج البلاغه ((ابن ابی الحدید معتزلی)) در جلد 11 ص 153 می گوید : ((من بسیار در شگفتم از مردی كه در میدان جنگ چنان خطبه می خواند كه گواهی می دهد طبیعتی همچون شیران دارد، سپس در همان میدان هنگامی تصمیم بر موعظه و پند و اندرز می گیرد، چنان سخن می گوید، كه گوئی طبیعتی همچون راهبانی دارد كه لباس مخصوص رهبانی را بر تن كرده و در دیرها زندگی می كند، نه خون حیوانی را می ریزد، و حتی از گوشت هیچ حیوانی نمی خورد،، گاه در چهره ((بسطام بن قیس)) و ((عتیبه بن حارث)) و ((عامر بن الطفیل)) (سه قهرمان معروف میدان نبرد در زمان جاهلیت كه به آنها مثل زده می شد) ظاهر می شود، و گاه در چهره ((سقراط حكیم)) و ((یوحنا)) و ((مسیح بن مریم))، من سوگند می خورم به همان كسی كه تمام امتها به او سوگند یاد می كنند، من این (خطبه الهاكم التكاثر) را از پنجاه سال قبل - نهج البلاغه، حطبه 221، ص 35، چاپ دارالثقلین - قم. ی تاكنون بیش از هزار بار خوانده ام، و هر زمان كه آن را خوانده ام ترس و وحشت و بیداری عمیقی تمام وجود مرا در برگرفت و در قلب من اثر عمیقی گذاشت و لرزه بر اندامم انداخت. هر زمان در محتوای آن دقت كردم به یاد مردگان از خانواده و بستگان و دوستانم افتادم و چنان پنداشتم كه من همان كسی هستم كه امام در لابه لای این خطبه توصیف می كند.

چقدر واعظان و خطیبان و فصیحان در این زمینه سخن گفته اند و چقدر من در برابر سخنان آنها به طور مكرر قرار گرفته ام، اما در هیچ كدام از آنها تاثیری را كه این كلام در دل و حاكم می گذارد، ندیده ام)).

و همچنین در ج 16 صفحه 146 می گوید : ((سبحان الله! چه كسی این همه امتیازات گرانبها و ویژگیهای شریف و ارزشمند را به این مرد نمونه (علی علیه السلام) بخشیده؟!!! چگونه می شود یكی از فرزندان عرب مكه كه تنها در آن محیط زیسته و با هیچ یك از فلاسفه همنشین نبوده، در دقایق علوم الهیه و حكمت متعالیه، از افلاطون و ارسطو آگاهتر باشد، كسی كه با بزرگان عرفان و اخلاق هرگز معاشر نبوده، در این باب برتر از سقراط باشد، كسی كه در میان شجاعان پرورش یافته (چون اهل مكه صاحبان تجارت بودند نه جنگجو) با این حال شجاعترین فردی باشد كه قدم بر روی زمین نهاده است ... . - 1 - برای اطلاع بیشتر مراجعه شود به :

* كتاب ((كشكول))، تالیف شیخ بهائی قدس سره (جلد 3، ص 397).

* كتاب ((عبقریه الشریف الرضی)) تالیف دكتر زكی مبارك (جلد 1، ص 396).

* كتاب ((العبقریات)) تالیف عباس محمود العاقد مصری (جلد 2، ص 138 و ص 144 و 145).

* كتاب ((مصادر نهج البلاغه)) تالیف محمد امین نواری (جلد 1، ص 90).

* كتاب ((اصول كافی)) تالیف ثقه الاسلام كلینی قدس سره (جلد 1، ص 136).

* كتال ((البیان)) تالیف سید ابوالقاسم خوئی قدس سره (صفحه

ی